فساد اقتصادي به يكي از مشكلات مهم كشورهاي در حال توسعه تبديل گرديده است، عدهاي براين عقيدهاند كه اصولاً راهي براي حل اين مشكل وجود ندارد. عدهاي نيز برآنند كه مجازات و تنبيه عاملين فساد تنها راه حل مشكلات مقابله با فساد اقتصادي است. مشكل فساد اقتصادي حل نخواهد شد، مگر آنكه عوامل و ريشههاي بروز اين پديده زشت را كشف و ريشهكني اين عوامل را براي مقابله با فساد مهيا گردد. دراين مقاله ضمن توصيف عوامل بروز فساد،نقش آزادسازي اقتصادي و مقرراتزدايي در حل مشكل فساد را تشريح مينمائيم. هدف اصلي اصلاحات اقتصادي،ايجاد بازارهاي رقابتي و برطرف كردن عوامل اغتشاش در قيمتها است. تا از اين طريق فضاي مهآلود و تيره اقتصادي جاي خود را به شفافيت دهد و كارايي اقتصادي جاي رفتارهاي نامعقول، فرصتطلب و غير موجه را بگيرد. دخالتهاي دولت مهمترين عامل گل آلود شدن آبي است كه رانت خواران و انحصارگرايان درآن ماهي ميگيرند.
دخالت دولت در فعاليتهاي اقتصادي باعث ميشود كه دولت در بسياري از مواد نقش توليدكننده يا توزيع كننده كالاهاي صنعتي را داشته باشد. دولت به بسياري از فعاليتهاي صنعي و كشاورزي يارانه زيادي اختصاص داده و كسب رانت ميتواند منافع سرشاري داشته باشد. پرداخت تسهيلات بانكي،زمين و مواد اوليه به نرخ دولتي از جمله تسهيلات ارائه شده از سوي دولت به متقاضيان احداث واحدهاي صنعتي يا كشاورزي است. هم شهروندان متقاضي كالاها و خدمات و هم كارمندان مسؤول، از فرصتهايي كه روش توزيع دولتي براي كسب منافع از طريق رانت ايجاد ميكند آگاه هستند. واضح است كه هرقدر ميزان مداخله دولت در امور توليدي و توزيعي بيشتر باشد، تقاضا براي فساد نيز بيشتر است.
حضور دولت در فعاليتهاي اقتصادي و صنعتي و سياستهاي قيمتگذاري عامل مهمي در جرايمي مانند ارتشاء به حساب ميآيد. غالباً قيمت فروش يك محصول توليدي از قيمت بازار آزاد آن به مراتب پايينتر است و اين امر باعث افزايش تقاضا نسبت به عرضه خواهد شد. به اين دليل دولت ناچار است از بين متقاضيان طبق معيارهايي، افراد واجد شرايط را انتخاب كند. ارزيابي شرايط متقاضيان و انتخاب افراد واجد شرايط به عهده دستگاههاي اداري است و به كارمندان مسؤول قدرت زيادي داده و زمينه جهت ارتشاء فراهم ميگردد.
چنانچه دولت در فروش كالاهاي خود از قيمتهاي تعادلي (قيمتي كه با ايجاد تعادل بين عرضه و تقاضا ايجاد ميشود) استفاده كند، ديگر انگيزهاي براي شهروندان براي متوسل شدن به اين روشها وجود ندارد. هنگامي كه دولت در مكانيزم بازار اختلال ايجاد كرده و باعث ايجاد صف و بازار سياه ميشود، اين دخالتها به طور گستردهاي افزايش فسادهاي اقتصادي را به دنبال دارد.
فساد مالي نقض قوانين موجود براي تامين منافع و سود شخصي است از فساد غالباً به عنوان يك بيماري شديد نام برده ميشود. بيماري نظير سرطان و يا ايدز كه بطور بيرحمانه از يك سازمان به سازمان ديگر و از يك نهاد به نهاد ديگر سرايت ميكند، بطوريكه تمام نهادهاي موجود را تحليل برده تا منجر به فروپاشي سيستم سياسي حاكم شود رواج فساد مالي به درستي به عنوان يكي از مهمترين موانع در راه پيشرفت هاي موفقيتآميز اقتصادي، براي مثال در كشورهاي آسيايي و آفريقايي، برشمرده شده است.1
1. همان ص 13
سطح بالاي فساد مالي ميتواند موجب ناكارآمدي سياست هاي دولتي شود تحقيقات موجود نشان ميدهد كه فساد باعث كاهش سرمايهگذاري و در نتيجه كاهش رشد اقتصادي خواهد شد. فساد مالي ميتواند فعاليت هاي سرمايهگذاري و اقتصادي را از شكل مولد آن به سوي رانتها و فعاليت هاي زيرزميني سوق دهد فساد مالي ميتواند موجب پرورش سازمانهاي وحشتناكي مانند مافيا شود فساد گسترده و فراگير يكي از نشانههاي ضعف حاكميت است و عملكرد ضعيف حاكميت ميتواند روند رشد و توسعه اقتصادي را رو به تحليل برد.
اگر بخواهيم به علل و عوامل رواج فساد مالي اشاره كنيم بايد گفت، اقتصادهاي از بالا هدايت شده يكي از پايههاي پرورش رشوهخواري و فساد مالي است، تجربه كشورهاي جنوب آسيا مؤيد آن است همچنين اگر مديران قدرت فراوان داشته باشند و درعين حال فقير باشند تمايل به فساد مالي تشديد ميشود يكي ديگر از علل گسترش فساد خاصيت مسري بودن آن است در تحقيق و بررسي كه پارلمان ايتاليا در سال 1993 درباره فساد مالي مافيا انجام داده است مشخص شد اعتقاد به اين كه ديگران هم همين كار را ميكنند يكي از دلايل مكرر فساد مالي بوده است رفتار مبتني بر فساد در بين مقامات بالا تاثيري فراتر از پيامدهاي مستقيم ناشي از آن رفتار دارد، لذا سرنخ فساد را بايد بين مقامات بالا جستجو كرد.
براي مبارزه با فساد چه ميتواند كرد؟ با اصلاح ساختارهاي سازماني و قوانين اين مكان وجود دارد كه تعادل بين منافع و ضررهاي ناشي از رفتار مبتني بر فساد مالي را جرح و تعديل كرد اصلاحات ساختاري در حوزههايي چون ماليات، قوانين معاملات خصوصي و توسعه پروژههاي زيربنائي تحت مسئوليت دولت، ضروري است اصلاحات نهادي براي افزايش شفافيت و پاسخگوئي بخش دولتي و كمك به سازمانهاي مستقل ضرورت دارد دولتها بايد در اين راستا در ايجاد ساختارهاي نهادي مورد نياز رشد عادلانه ترديد نكنند. در چين قديم به بسياري از بروكراتها حق نيفتادن به دام رشوهخواري و فساد مالي پرداخته ميشد كه آنرا يانگ – سين ميناميدند تا انگيزه اطاعت از قانون و سلامت نفس آنان تقويت شود اين اقدام و ديگر اقدامات مشابه ترغيبي ميتواند كارايي داشته باشد اما به سختي ميتوان به انگيزههاي صرف مالي مانع رشد فساد مالي شد فراتر از اين، نياز به تمركز روي الگوها و ارزشهاي غالب ضرورت دارد به عبارت ديگر براي درك كامل چالش فساد مالي بايد فرضيهاي كه ارزش ها و هنجارها را ناديده ميگيرد و نتيجه ميگيرد كه صرفاً منافع افراد آنان را به سمت فساد مالي سوق ميدهد را كنار بگذاريم وجود نظامهاي شفاف قوانين و مجازات به همراه اقدامهاي جدي ميتواند از جمله ارزشهايي باشد كه شخص آن را محترم ميشمارد احترام به اين گونه ارزشهاي حكم حصاري در برابر فساد مالي را دارد فساد مالي طاعون دموكراسي است پس بايد قبل از اين كه شروع شود متوقف شود.
در سال هاي اخير بيشترين توجه در كشورها به آثار اقتصادي فساد، معطوف شده است. دراين ارتباط عدهاي در مطالعات مختلف نشان دادهاند كه عوامل اصلي كه فساد را در جامعه افزايش ميدهند عبارتند از: بوروكراسي، سطح دستمزدهاي بخش دولتي، نقش قوانين، خصوصاً قوانين ضد فساد، دردسترس بودن منابع طبيعي، درجه رقابت، تجارت آزاد و همچنين سياست صنعتي كشورها.
در مقابل عدهاي ديگر توجه خود را به آثار و عواقب فساد متمركز كردهاند، به عبارت ديگر در گزارشات خود نشان دادهاند، فساد بر روي رشد اقتصادي، سرمايهگذاري دولتي، سرمايهگذاري مستقيم خارجي، نابرابري درآمد و فقر موثر است. همچنين اين گروه نشان دادهاند كه فساد بركارائيي اقتصاد، عدالت و رفاه اثر داشته است. براساس اعتقاد برخي از اقتصادانان بستر مناسب فساد در اكثر كشورهاي “تجارت و سياست” ميباشد. اين عده فساد بادرجه بالا را با يك اثر منفي مانند “گريس در چرخهاي اقتصادي” تعريف كردهاند.
اخلال در نظام اقتصادی کشور شامل مجموعه اقداماتی است که هر کدام ازآنها به تنهایی برای به هم زدن جریان طبیعی و سالم زندگی جامعه کافی است. قانونگذار کشور ما در سال 1369 طی قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور این مجموعه اقدامات را بهطور دقیق معرفی کرده است. حالا باید درباره جرایمی بدانید که مخل در نظام اقتصادی به حساب میآیند، این جرایم به هفت دسته تقسیم شدهاند که شامل موارد زیر میشود:
در دسته اول جرایمی قراردارند که در نظام پولی یا ارزی کشور اخلال ایجاد میکنند. قاچاق عمده ارز یا ضرب سکه تقلبی یا جعل اسکناس و واردات و توزیع عمده آنها از جمله این جرایم هستند. اخلال در سیستم توزیع نیازمندیهای عمومی از طریق گرانفروشی مواد خوراکی یا سایر کالاهای اساسی در سطح وسیع و احتکار عمده آنها و پیشخرید فراوان تولیدات کشاورزی و سایر تولیدات مورد نیاز و ضروری جامعه به منظور ایجاد انحصار یا کمبود در عرضه آنها در بازار نیز در گروه بعدی جای میگیرد.1
فروش غیرمجاز تجهیزات فنی و مواد اولیه هم جرم محسوب میشود زیرا این قبیل کارها در زمره دسته سوم جرایم مربوط به اخلال به حساب میآیند. یعنی اخلال در نظام تولیدی کشور از طریق سواستفاده عمده از فروش غیر مجاز تجهیزات فنی و مواد اولیه در بازار آزاد یا تخلف از ایفای تعهداتمربوط در مورد آن یا دادن و گرفتن رشوه به صورت عمده در سیستم تولید یا اخذ مجوزهای تولیدی در مواردی که موجب اختلال در سیاستهای تولیدی کشور شود؛ جرم است. درباره دسته چهارم هم باید گفت هرگونه اقدام به قصد خارج کردن میراث فرهنگی یا ثروتهای ملی ولو اینکه منجر به خارج کردن آنها نشود، قاچاق محسوب خواهد شد. کلیه اموالی که برایخارج کردن از کشور در نظر گرفته شده است مال موضوع قاچاق تلقی و در صورت جلب به سود دولت ضبط میشود.
گروه بعدی جرم اخذ مبالغ هنگفت و وجوه کلان از مردم به صورت قبول سپرده تحت عنوان مضاربه و نظایر آن است که موجب حیف و میل اموال مردم یااخلال در نظام اقتصادی میشود، این هم جرم بزرگی است که در ادامه میگوییم مرتکب چگونه جریمه میشود. گروه ششم اقدام تشکیلاتی و سازمانیافته برای اخلال در نظام صادراتی کشور است. حال این اقدامات به هر صورت که باشد جرم است؛از قبیل تقلب در سپردن پیمان ارزی یا تأدیه آن و تقلب درقیمتگذاری کالاهای صادراتی.